وبلاگ من

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

ایمانت که ضعیف شد ...

30 فروردین 1397 توسط golesenjed

✍ ایمانت که ضعیف شد…
? ?
? کمتر گذرت به #مسجد می خورد….
دعایت…برایت….باور نیست….!
در قرارهایت، بی قراری!
? می شوی منهای خودشناسی….
منهای خداشناسی!!!

✍ ایمانت که ضعیف شد….
شیطان می نشیند وَر دلت و شروع می کند به پچ پچ هایی که کم کَمَک تو را #غافل از احوال خویش می کند…
بازیچه اش می شوی…
و گاهی حتی خودت، خودت را دودستی می دهی به دستانش….
? ?
? کم کم، رنگ بندگی ات، کم رنگ می شود…
دیگر گوش دلت به صدای اذان حساس نیست…
فرقی نمی کند به حالت، این حق الله است یا حق الناس…
? احکام چطور اجرا می شود!
? حرف از دین شود….
می شوی علامت سکوت!

? سرگرم، سرگرمی های دنیا، مسیرت هم عوض می شود…
? ارزشهایت را اشتباه می گیری…
? ?
تازه می شوی استاد توهّمات بندگی
دلایل من درآوردی
توجیه های بی اساس
می شوی قهرمان اینکه مشکل از جای دیگریست و تو خوبی!

? آدمی تو، پر از شک و شبهه می شود….
حالا حتی دستانت روی هر چیزی کلیک می کند…
و پلک چشمانت دگر خاموش نمی نشینند روی هم….
? حیا رنگ می بازد….
در بندگی ات، #دودل می شوی!

? ?
✍ ایمانت که ضعیف شد…..
اولین چیزی که دم در خانه دلت می نشیند #ناامیدی ست….
ناامیدی از همه چیز….
از اینکه حتی خدا هم دوروبرت نیست….
و هرجا که خواستی برگردی
تو را ترس و وحشت فراگرفت….

✍ ایمانت که ضعیف شد تمام مسیرها برایت، کوچه پس کوچه می شود….

? می شوی قلدر خواسته هایت…
هرچه دلم خواست…هرچه خواستم…
برای خودت…تا بینهایت….دغدغه مند می شوی….
راحت حرف می زنی….
راحت قدم بر می داری….
راحت اقدام می کنی….
کاری هم نداری … این کارت به که بربخورد و درست است اصلا ؟!
? ?
? یک زمانی… آن زمانی که ایمانت قوی بود… #احتیاط می کردی …
شیطان اگر می خواست لب تر کند …
پیش از آن ، تو گوشهایت را می گرفتی …

? حرف ، حرف خدا بود …
آن زمان ، تو #عاشق بودی …
(و میدانستی : عاشقان گوش دلشان فقط به عشق شان هست …. )
? دلت قرص بود که خدا پشت آدمی را خالی نمی کند هرگز …

? ?
✍ ایمانت که ضعیف شد …
منفعت طلب شدی …
پایت را در جاپاهایی که حتی مال دیگری بود ، محکم کردی !
به قول دلت … مثلا زرنگ شدی … دنیادیده !!!

✍ ایمانت که ضعیف شد #نمازت از اول وقت جا ماند …
شد ادا در وقت قضا !
? جای آن همه معارف و انس با دعا …
سرگرم چت های دوستانه شدی …
? ?
✍ ایمانت که ضعیف شد …
دنبال لذت هایی بودی که حال دلت را موقتی سروسامان می داد اما …

تو همان بودی که خدا جور دیگری روی تو #حساب می کرد…

? اگر کمی خودت، به حال خودت می رسیدی …

#مراقب بودی !
? اگر روی بندگی ات قرص و محکم می ایستادی و در این راه فی سبیل الله ، کم‌ نمی آوردی …
ایمان تو ضعیف نمی شد هرگز …
گاهی فقط خودت به داد خودت می رسی …
این #بندگی راه نشان دادن توانستن توست …
کم‌ کاری نکن …
چه کسی می داند … شاید …
تو عزیزترین بنده ی اویی ….

عاشق ( بنده ) که باشی …
خدا با توست… تو چرا با دیگری ؟!

✍ مراقب ایمانت باش !
خیلی ها ، وقتی ایمانشان ضعیف شد …
با خدا هم در افتادند …‼️‼️
(استغفرالله)

 نظر دهید »

خانومها بخونن بد نیست!

30 فروردین 1397 توسط golesenjed

✨یادم نمی رود که یک روز تلفن همراه من زنگ زد، وقتی من جواب دادم، صدای گریه خانمی را شنیدم.

☄️من تعجّب کردم و گفتم چه شده است؟

? جواب شنیدم: «تو را به خدا به من کمک کنید، زندگی من دارد از هم می پاشد شوهر من به من علاقه ندارد و…».

?من به او گفتم: خونسردی خود را حفظ کن و به سؤالهای من جواب بده !

⚡️و از او سؤال کردم که آیا خود را برای شوهرت، زینت می کنی؟

? جواب او منفی بود.

✨من به آن خانم این دستورهای ساده را دادم:

?به موهای خود رنگ زیبایی بزن، یک لباس زیبا و جذّاب تهیه کن، یک عطر خوش بو خریداری کن و آن لحظه ای که شوهرت به منزل می آید به استقبال او برو در حالی که:

?گیسوان خود را شانه زده و مرتب کرده ای

⭐️لباس زیبا و جذاب بر تن نموده ای

⚡️خود را آرایش کرده و عطر خوبیزده ای

✨شوهرت را در آغوش بگیر !

❣️او گفت که من خجالت می کشم، من تا به حال این کارها را نکرده ام !

?من در جواب او گفتم که اگر زندگی خود را دوست داری این کار را بکن !

? خلاصه آن که بعد از یک هفته همان خانم زنگ زد، امّا این بار با شادمانی از من تشکّر می کرد.

❇️خواهرم !

✅ آیا می دانید یکی از بهترین راههایی که می توانید علاقه شوهر خود را نسبت به خود بیشتر کنید از راه همین چشم ها و نگاه های شوهرتان می باشد؟

‼️آیا می دانید که بیشتر مردان با آنچه که می بینند بر سر ذوق می آیند در حالی که زنان با شنیدن، ذوقشان گل می کند.

✅ آری، راه نفوذ بر قلب شوهرتان همان چشم اوست !

?امام باقر(علیه السلام) فرمود: «زن نباید آرایش کردن برای شوهر را فراموش کند».

?این که زن نباید خود را در مقابل نا محرم آرایش کند سخنی به حق است، امّا سخن من در این است که در محیط خانه که غریبه ای نیست چرا بعضی از زنان، آنچنان که باید به زینت خود نمی پردازند؟

❣️این دستور اسلامی است که زن باید خود را برای شوهرش آرایش نماید و خود را خوشبو کند.

❣️مگر امام صادق(علیه السلام) نفرمود که بهترین زنان زنی است که برای شوهر خود خوشبوتر باشد.

#خانوما_بخونین_خالی_از_لطف_نیست ?

 نظر دهید »

دعای معصومین تا این حدّ مستجاب است

15 بهمن 1396 توسط golesenjed

#دعای_معصومین تا این حدّ #مستجاب است:

یکی از #انصار (مسلمانان اهل مدینه) #بزغاله ای داشت؛ آن را #ذبح کرد و به همسرش گفت:
“قسمتی از آن را بپزید و قسمتی را بریان کنید شاید #حضرت_رسول -صلی الله علیه و آله- ما را مُشرّف گرداند و امشب در خانه ما #افطار کند”

و به سوی مسجد رفت؛ و #دو_فرزند کوچک داشت، چون #دیدند که پدر بزغاله را کُشت یکی به دیگری گفت:

#بیا تو را سر ببُرم.
و #کارد را گرفت و او را سر برید. #مادر که این صحنه را مشاهده کرد #فریاد کشید و پسر از ترس #فرار کرد و از طبقه بالا #پایین افتاد و مُرد.
آن زن مؤمنه دو کودک مُرده خود را #پنهان کرد و #غذا را برای تشریف فرمایی حضرت مهیّا نمود.
چون حضرت داخل خانه این مرد شد #جبرئیل نازل شده و گفت:
《یا رسول الله بفرما که #پسرهایش را بیاورد》
مرد انصاری به دنبال پسرها رفت ولی همسرش گفت:
“نیستند و جایی رفته اند”
برگشت و عرض کرد:

#نیستند .
حضرت فرمودند:
《باید #حتما بیایند》
مرد دوباره رفت و به همسرش #اصرار نمود. زن #حقیقت ماجرا را بیان کرد و پدر #بدن دو فرزندش را به نزد حضرت برد.
پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- #دعا کرد و خدا هر دو را #زنده نمود و #عمر طولانی داد.

 منتهی الآمال، باب اول، فصل پنجم، نوع چهارم

~~~~~~~~~~~~~~~~~~

‼️ آری:
امام #هادی -علیه السلام- فرمودند:
《 #خداوند ما را #عادت داده که هر وقت #دعایی بکنیم #اجابت فرماید 》

 اثبات الهداة، جلد6 صفحه227

‼️ اما #مژده_ای_عظیم :

《کسی که برای #فرج دعا می کند، حضرت #صاحب الزمان -عجل الله فرجه- در حق او #دعا می کند》

 مکیال المکارم، بخش5 فایده10

#اهل_بیت_صاحب_دعای_مستجاب

 نظر دهید »

بخشی از خطبه 129 نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام

08 دی 1396 توسط golesenjed

بخشی از خطبه 129 امیرالمومنین ارواحنافداه در نهج البلاغه :

کجایند خوبان و صالحان شما
کجایند آزاد مردان و سخاوتمندان شما
کجایند پرهیزکاران در کسب و کار
کجایند پاکیزگان در راه و رسم مسلمانی
آیا جز این است که همگی رخت بستند و رفتند و از این جهان پست و گذران و تیره کننده عیش و شادمانی گذشتند
مگر نه این است که شما وارث آنها بر جای آنان تکیه زدید ،
و در میان چیزهای بی ارزش قرار دارید که لب‏های انسان به نکوهش آن می‏جنبد
تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای همیشه یادشان فراموش گردد .

پس در این نگرانی‏ها باید گفت :
«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لله و انا الیه راجعون » .

فساد آشکار شد ،
نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند ،
و نه کسی که از نافرمانی و معصیت باز دارد .
شما با چنین وضعی می‏خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گیرید و عزیزترین دوستانش باشید
هرگز خدا را نسبت به بهشت جاویدانش نمی‏توان فریفت ،
و جز با عبادت ، رضایت او را نمی‏توان به دست آورد .
نفرین بر آنان که امر به معروف می‏کنند و خود ترک می‏نمایند ،
و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می‏شوند .

 نظر دهید »

درسهایی از شگفتیهای قرآن

01 دی 1396 توسط golesenjed


درس هایی از شگفتی های آفرینش

داستان خلقت انسان عجیب و عجیب تر نیست؟! هنگامی که در آیات آفاقیه حضرت رب العزه فکر میکند هیچگاه مانند تفکر در جنین و طفل در شکم مادر اینقدر دچار تحیر و سرگشتگی نمی شود. انسان اصلش از نطفه است. بعد عَلقه میشود و پس از آن مُضغه و سپس استخوان، و گوشتی هم بر روی آن می پوشد و این دورانی که جنین در رحم مادر طی میکند تا تبدیل به انسان کامل میگردد و نَفَس می کشد و دارای شعور و عقل می شود و پا به دنیا میگذارد، چه خبرها هست! و پس از آنکه به دنیا قدم گذاشت و به گفتگو پرداخت و فریاد أنا رَجُلٌ او بلند شد، این تحولات و تطورات بقدری عجیب و غریب است که همینکه انسان بخواهد تفکر کند و در مدارج و معارج صعودی و تکاملی این نطفه تدبر نماید عقلش می ایستد و زبانش لال می شود. خلقت همه موجودات عجیب است ولیکن تعجب در طی مراحلِ تکاملی نطفه بسیار است.
در چند مورد که خداوند در قرآن کریم داستان جنین انسان را بیان میکند، با بزرگی و عظمت یاد میکند؛ و در یک جا میفرماید: «فَتَبَارَکَ اللَهُ أَحْسَنُ الْخَـ’لِقِینَ؛ پس پرخیر و پاینده است خدایی که بهترین آفرینندگان است» (مؤمنون/ 14). خودش به خودش میگوید: بَه بَه از این خدا! مبارک باد آن دستی که چنین آفریده است؛ پربرکت باد و پربرکت است آن پروردگاری که بهترین خلقت کنندگان است. و واقعاً پربرکت و پرجود است چنین دستی که چنین می آفریند. نطفه، یک ذره غیر مرئی به چشم غیر مسلح است، که نه عقل دارد و نه شعور، و نه دست دارد و نه پا، و نه سائر اعضاء و جوارح. این مبدأ آفرینش انسان است. یک قطره از نطفه چون به میلیونها ذره قسمت گردد، یک ذره نادیدنی آن نطفه است؛ یعنی هیچ. از آن هیچ خداوند چشم می آفریند، گوش می آفریند، قلب و کبد و ریه و کلیه و رگ و پی درست میکند، استخوان و غضروف و ماهیچه و عصب می آفریند؛ هر دست پنج انگشت و هر انگشت هم بندهائی دارد، تمام اینها عَصَب دارند و تمام اعصاب متصل به مغز است، عصب حس هست، عصب حرکت هست، یک جا عصب حرکت هست و عصب احساس نیست؛ روده انسان حرکت دارد ولی حس ندارد، معده و قلب و کلیه حرکت دارند ولی حس ندارند یعنی احساسشان ضعیف است.
پیوسته کلیه ما و معده ما در حرکت است، ولی ما آن حرکت را احساس نمی کنیم؛ اینها عجائبی است. اینها همه چطور از یک ذره اسپرم درست شد؟! اسپرمی که آنقدر ریز است که به چشم دیده نمی شود. آن ذره ای که باید زیر دستگاه های بزرگ کننده و ذره بین های قوی قرار دهند تا قابل دیدن باشد؛ و با این حال یک ذره بسیطی است که بهیچوجه من الوجوه در آن این اعضاء گرچه به عنوان اندماج دیده نمی شود.
این نطفه در جوهره و کینونت خود چگونه حرکت دارد و با چه سرعت عجیبی خود را تغییر و تحویل میدهد؟ و در هر آن به جلو می آید؛ به صورت خون بسته شده، و پس از آن به صورت موجود محکم تری به مثابه گوشت جویده شده درمی آید. و بعداً چند نقطه به صورت خالهائی در آن پیدا می شود که میگویند: این نقطه ها و خال ها همان مغز و کبد و قلب است؛ و سپس به سرعت نیز رو بطرف تکامل خویش در حرکت است. و در اینحال اگر انسان این خال ها را ببیند، نمی تواند بفهمد که چشم است و قلب است. عیناً مانند اینکه شما با مِدادی به روی کاغذی چند خال بگذارید؛ آیا می شود گفت که این خال ها چشم است، و قلب و کبد است؟ می شود گفت این بطن راست، و آن بطن چپ قلب است؟ این دهلیز قلب است؟ این دهانه قلب است؟ مُخ چیست؟ چه خبرها هست! قوه حافظه، قوه متفکره، قوه متخیله، قوه واهمه، حس مشترک؛ هر کدام از اینها چه دستگاههائی را دارند؟ چه نوارهائی را دارند؟ نوارهای مغزی انسان چقدر طولانی است؟! اینها از کجا درست شده اند؟ ما ظاهرش را مشاهده می کنیم و متحیر و مبهوت و گنگ و لال از صنع پروردگار متعال میگردیم، و عقلمان می ایستد و از تفکر می ماند؛ اگر باطنش را پی ببریم دیگر هیچ. اینها همه از آن ذره غیر مرئی بود: «سُبحانَ الخالِقِ العَظیمِ الحَکیم؛ منزه است خالق بزرگ حکیم».

منـابـع

سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- ص 261-258

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

وبلاگ من

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس